اخبار داخلی /

شیراز مهد تمدن پارسی

شیراز مهد تمدن پارسی
شیراز مهد تمدن پارسی
تاریخ انتشار : 1395/08/16

شیراز مرکز استان فارس و در جنوب غربی ایران قرار دارد.شهرستان شیراز از شمال به مرودشت و اردکان و از غرب به ممسنی و کازرون وازجنوب به فراشبند، فیروزآباد، جهرم و فسا و از شرق به استهبان ، نیریز و ارسنجان محدود است. مساحت آن حدود 891/178کیلومتر مربع است.از شمال به کوههای بمو ،سبزپوشان ،چهل مقام ،باباکوهی واز غرب به دراک محدود بوده .ارتفاع ازسطح دریا بین 1480تا1670که متوسط ارتفاع آن 1486متر است. 

قدمت تاریخی شیراز

شاید سکونت دائمی در محل شهر شیراز به دوران ساسانی وحتی قبل از آن برسد ،اما اولین نشانه های معتبر در مورد این شهر به اوایل دوره اسلامی بر می گردد .بعضی ها همانند (جان لیمبرت)عقیده دارند که هر چند تاریخنگاران اسلامی بر این عقیده هستند که شیراز در قرن اول هجری توسط عبدالملک مروان بنیان نهاده شده است اما باید نشانه هایی از سکونت پیش از اسلام در محل یا نزدیک شهر وجود داشته باشد که نام خود را به شهر فعلی شیراز داده است .مستوفی در نزهت القلوب (740ق )معتبر ترین روایت را این می داند که شهر شیراز را محمد برادر حجاج بن یوسف به زمان اسلام ساخت وتجدید عمارتش کرد.حمدالله مستوفی روایت دیگری هم آورده است تجدید بنا به دست عم زاده حجاج محمد بن قاسم ابن ابی عقیل صورت گرفته است .

لیمبرت، شهبازی،و آرتور آربری هر سه فهرستی از نشانه های متعددی از سکونت دائم در دشت شیراز واطراف محل کنونی شیراز در دوران پیش از اسلام را ذکر کرده اند .مانند نگاره های سنگی مربوط به اوایل ساسانی اشارت موجود به دو آتشکده به نامهای "هرمزد"و "کارنیان"وقلعه ای باستانی به نام شاه موبد وآثار کشف شده در قلعه ساسانی در محل فعلی قصر ابونصر ،وبرخی مورخین ایرانی وخارجی اعتقاد دارند با توجه به شواهد بالا شیراز تا پایان دوره ساسانی شهری با جمعیت عمده واحتمالا مرکزی اداری بوده است .بزرگی شیراز به هر اندازه ای که بود این شهر در زمان داریوش زیر سایه پارسه وپس از حمله اسکندر زیر سایه شهر همسایه استخر بوده است.

همچنین نام شیراز همراه بخش اردشیر خوره دوره ساسانی به مرکزیت فیروزآباد ذکر شده است وشیراز جزئی از آن بوده است .اردشیرخوره یکی از پنج بخشی بوده است که استان فارس ساسانیان را تشکیل می داده است .این اطلاعات در مهر های ساسانی مربوط به اواخر ساسانی واوایل دوره اسلامی کشف شده در محل قصر ابو نصر در شرق محل کنونی شیراز به دست آمده است .استحکامات موجود در قصر ابونصر همان قلعه "تیرازیس"یا"شیرازیس"یاد شده در لوح های عیلامی پارسا است وبعد ها پس از آنکه شهر فعلی شیراز در نزدیکی این قلعه بنیان نهاده شده این شهر نام خود را از این قلعه در حوالی شهر به یادگار گرفته است .پس از تحولات یا تغییرات سیاسی ،شهر به محل نزدیکی شهر قدیم منتقل شده وشهر قدیمی رها گشته تا به شهری حاشیه ای یا تلی از خرابه تغییر پیدا کند.

شهری دل انگیز وزیبا ، در کنار بزرگترین و با شکوه ترین پایتخت شرق باستان ، پس از دودمانهای هخامنشی و ساسانی پیوسته وارث و نگاهدارنده فرهنگ و تمدن ایران باستان و زادگاه و جایگاها بسیاری از دلاوران و برزگان دین و دانش و هنر و حکمت و عرفان بوده است و به نوبه خود سهم بزرگی در نگاهداری فرهنگ و هنر و فضل و آداب باستانی ایران دارد و پیشینه اش خیلی بیشتر از آنست که تاریخ نویسان پس از اسلام نوشته اند. 

تا بیش از کاوشهای گروه کاوشگران موزه مترو پلتین در ویرانهای قصر ابونصر (مشرق شیراز ) در سال 1312 خورشیدی و پیدایش خشت نوشته های گلی بسال 1314 در خزانه و دبیر خانه تخت جمشید که ده سال بعد توسط ژرژ کامرون دانشمن و خاور شناس آمریکایی ترجمه گردید و نام شیراز در چند خشت نوشته آن دیده شده بسیاری از تاریخ نویسان بعد از اسلام چون یعقوبی درکتاب البلدان وابن فرداد در کتاب المسالک و الممالک و ابن حوقل درالمسالک و الممالک و ابوالسحاق محمد اصطخری و مسعودی در کتاب التنبیه والشراف و مقدیسی در احسن التقاسیم فی معرفه الاقالیم وابن بلخی در فارس نامه وصاحب مجمل التواریخ و القصص و شیخ سعید ابوالخیر و حافظ و مورخ قرن نهم هجری معاصر سلطان شاهرخ تیموری و دیگر مورخان احداث شیراز را به محمد بن یوسف ثقفی فرماندارپارس از سوی حجابن یوسف ثقفی که عامل خلیفه اموی در عراق بود نسبت داده اند. 

نخستین و مقدم ترین مورخی که این موضوع را یاد آورد شده ابن قتیبه دینوری در گذشته سال 276 هجری در کتاب عیون الاخبار است مفاداین نوشته ها چنین است: محمد بن یوسف ثقفی فرماندار فارس بود و جایگاهش درشهر باستانی و بزرگ استخر هشت کیلو متری تخت جمشید کنار چپ راه بین شیراز و اصفهان بوده شهری که از زمان هخامنشی ها تا پایان دولت ساسانی در شمار شهرهای بزرگ و باستانی ایران شمرده میشد بویژه آنکه زادگاه شهریاران ساسانی ونیاکان نامدار آنها بوده است . وی شبی در خواب میبیند که گروهی از فرشتگان بر زمین فرود آمدند وبه تسبیح وتهلیل پرداختند و برخاک آن سرزمین چون تربت پاکی بوسه دادند و به دیده و سرنهادند و محمد را فرمان دادند که در آن سرزمین شهری بسازد محمد تا دیده از خواب گشود از رویای خود در شگفت شد و بی درنگ بسوی سرزمینی که در خواب دیده بود شتافت . و آنجا را بهمان جور که در عالم رویا دیده بود یافت . سپس بیاد فرشتگان افتاد و عزم کرد شهری در آن سرزمین که جای کنونی شیراز باشد بنا کند. 

این بود مفاد نوشته مورخین اسلامی درباره پدید آمدن شیراز لیکن پیدایش خشت نوشته های میخی تخت جمشید و خواندن واژه شیراز (شی رازی ایش) در چند خشت نوشته نمایانیده که عمر شیراز صدها سال پیش از پیدایش اسلام و به زمان هخامنش وبلکه دورتر تا دروان پیش از تاریخ ایران میرسد واین شهر طرب انگیز که دارای بدایع هنری چشمگیری است و بزرگان دانش وادب بسیاری به جهان دانش عرضه کرده است در دوران درخشان هخامنشی فروشکوهی داشته و درک دروان بزرگی های آنها را نیز نموده و روزگارانی به مقدمه جهان گشایان عصر ساساسانی مفتخر و مباهی بوده است واگر شاید به زبان می آمد و روزی رازهای نهفته را آشکار میساخت، معلوم میداشت که چه سرگذشتهای شیرین و تلخی از رویدادهای پر فراز و نشیب هزاره ها و سده های گذشته در سینه خود نهان دارد که تاریخ توانای ضبط هزار یک آن نگردیده است : منتها این شهر در زمان اسلام گسترش یافت و مرکزیت استخر بدآنجا منتقل گردید و فرماندار درنشین پارس شد. 

     یکی دیگر از مدارک و شواهدی که سابقه شیراز را بزمان هخامنشی وبلکه بیشتر می رساند وجود چاه ژرف دهنه دار در کوه سعدی است بنام چاه قلع پهندژ (چاه قلعه بندر ) همانند چاههایی که هخامنشیان یکی درتخت جمشید و سه دیگر در دامنه کوه رحمت کنار راه شیراز – تهران ( برابر چشمه علی آباد ) در کنار کوه کنده اند. گودی این چاه 102 متر واندازه دهنه آن 4*4 متر معلوم است که این پنج دهنه چاه و جاه های همانند آنها که در سایر کوه های فارس موجود میباشد و تاکنون از دیده گان پنهان مانده همه برای یک منظور ساخته شده واگر تاریخ کنده شدن آنها به پیش از هخامنشیان نرسد بطور تحقیق به زمان هخامنشیان مربوط میشود. بنابراین شهر شیراز در زمان هخامنشیان وجود داشته منتها نه به گسترش واهمیتی که بعد از اسلام و پس از ویرانی شهر اتسخر پیدا کرد و چه بسا بزمانی مربوط میشود که تاریخ آن هنوز بر ما نادانسته و پیش از آن چه ما از روی آثار پیدا شده و نوشته های میخی تصور کرده ایم ، پیشینه دارد. 

 در قرن چهارم شهر شیراز قریب به یک فرسنگ وسعت داشت و دارای بازراهای تنگ ولی پر جمعیت بود وهشت دروازه داشت به این شرح : 

1-    دروازه اصطخر

2- دروازه شوشتر

3- دروازه بند آتسانه

4- دروازه غسان

5- دروازه سلم

6- دروازه کوار

7- دروازه مندرود

8- دروازه فهندز 

طبق روایت سنتی بنای شیراز توسط تهمورث از پادشاهان پیشدادی صورت گرفته وبا گذشت زمان این شهر رو به ویرانی گذاشت .همچنین طبق روایت سنتی دیگری در محل شهر شیراز شهری به نام فارس بوده است که برگرفته از نام فارس پسر ماسور ،پسر شم ،پسرنوح می باشد. 

نام شهر شیراز بر گرفته از نام قلعه ای در اطراف شیراز کنونی در محل قصر ابونصر است.آنگونه که پیداست در هنگام بنای این شهر نام این قلعه بر شهر شیراز نهاده شده است .در کاوشهای باستان شناسی در تخت جمشید به سرپرستی جورج کامرون در سال 1314خورشیدی به پیدایش خشت نبشته هایی عیلامی انجامید که بر روی چند فقره از آنها به قلعه ای به نام "تیرازیس"یا "شیراریس"اشاره شده است.همچنین مهرهایی مربوط به اواخر ساسانی واوایل اسلام ،در محل قصر ابونصر یافت شده است.که حاوی نام شیراز می باشد.ابن حوقل جغرافی دان مسلمان قرن چهارم هجری،وجهه تسمیه شیراز را شباهت این سرزمین به اندرون شیر می داند ،چرا که به قول او عموما خواروبار نواحی دیگربه آنجا حمل می شد واز آنجا چیزی به جایی نمی بردند .بر اساس تحقیقات تدسکو شیراز به معنای مرکز انگور خوب است.

فرهنگ مردم شیراز

مردم شیراز به میهمان نوازی مشهور هستند .البته بعضی به شوخی می گویند این میهمان نوازی از دوره حاج ابراهیم خان کلانتر بر سر مردم افتاده است.زمانی که لطفعلی خان زند برای جنگ با آقامحمدخان قاجار به اطراف شیراز می رود بعد از یک نبرد طاقت فرسا لطفعلی خان برای تجدیدقوا به شیراز می آید که متوجه می شود حاج ابراهیم خان کلانتر در را به رویش بسته و مجبور می شود به کرمان رفته و در آنجا بعد از چند ماه محاصره توسط آقامحمد خان قاجار به قتل می رسد.روی همین حساب بعضی ازمردم اعتقاد دارند که شیرازیها خوش استقبال وبد بدرقه هستند.مردم شیراز برعکس اصفهانی ها که حسابگر هستند ،بیشتر اوقات خود را به تفریح وسرگرمی می پردازند.کمتر به فکر عاقبت اندیشی وپس انداز هستند .این هم از جمله ضرب المثلهای شیرازیها است که صد تومان در می آورند ودویست تومان می خورند ،ویا عاشق یک سایه درختی و یک زیر اندازویک قلیان هستند .البته ناگفته نماند که از نظر فرهنگ و.دانش اگر بیشتر از جاهای دیگر نباشد کمتر نیستند.شیراز به برکت بزرگانی همچون ملاصدرا ،حافظ وسعدی از لحاظ ادب وفرهنگ وبه برکت وجود شاهچراغ از بار مذهبی بالایی برخوردار هستند .شیراز به دارالعلم وشهرراز معروف است.در قرن 13میلادی شیراز مرکزی پیشرو در علم وهنر بود .به خاطر تشویق حاکمان ووجود دانشمندان وهنرمندان این شهر توسط جغرافی دانان قدیمی دارالعلم نامیده می شد.

آرامگاه کوروش هخامنشی

آرامگاه کوروش بزرگ مهم ترین اثر مجموعه پاسارگاد که در دوره ای به “مشهد مادر مقدس” شهرت داشت، از سال 1820  به بعد به عنوان آرامگاه کوروش شناسایی شد. فاصله مجموعه پاسارگاد از تخت جمشید حدودا 75 کیلومتر است. دشتی که آرامگاه کوروش و مجموعه پاسارگاد در آن قرار دارد، دشت مرغاب نام دارد.

این آرامگاه همچون گوهری در میان دشت مرغاب خودنمایی می کند. در گذشته بنای آرامگاه میان باغ های سلطنتی قرار داشت و از سنگ های عظیم که درازای بعضی از آنها به هفت متر می رسد، بنا شده بود. تخته سنگ های آرامگاه با بست های فلزی به هم متصل شده بود. این بست ها بعدها دزدیده شد، هر چند بیشتر این آسیب ها بعدها ترمیم شد، اما جای خالی برخی از آنها به صورت حفره هایی در دل سنگ برجای مانده است.

آرامگاه کوروش در پاسارگاد، حدوداً در 530 تا 540 قبل از میلاد از سنگ آهکی به رنگ سفید ساخته شده است. بنای آرامگاه دو قسمت مشخص دارد، یکی سکویی 6 پله ای که قاعده آن مربع مستطیلی به وسعت 165متر مربع است و دیگری اتاقی کوچک به وسعت 7.5 متر مربع که سقف شیب بامی دارد و ضخامت دیوارهایش به 1.5متر می رسد.

پایه بنا (13.35×12.30 متر) از شش لایه پلکانی تشکیل شده است که از آنها اولی به بلندی 170سانتی متر، دومی و سومی 104 سانتی متر، و سه عدد آخری 57.5 سانتی متر هستند. ارتفاع کلی بنا در حدود 11 متر است. در ورودی آرامگاه در سمت شمال غربی قرار داشته و 75 سانتی متر پهنای آن است. این درگاه کوتاه نیز دارای دو در سنگی بوده که از بین رفته است. خزانهٔ آرامگاه، در بالاترین نقطه، شکل یک خانهٔ شیروانی ساده با یک ورودی کوچک در غرب را دارد.

پس از کشته شدن کوروش بزرگ در جنگ با ساکاها یا ایرانیان شمالی، جسد وی را مومیایی کرده و درون تختی از زر نهاده و اشیای مهم سلطنتی و جنگی او را در کنار وی گذارده بودند. در حمله اسکندر مقدونی، یک شخص  در این آرامگاه را شکسته و اشیای آن را تاراج کرده و کالبد را گزند رسانده بود.

در شیب سقف آرامگاه دو حفرهٔ بزرگ وجود دارد که برای سبک کردن سنگها و کم کردن از بار سقف ایجاد شده است و برخی به اشتباه، جای نگهداری کالبد کوروش و همسر وی دانسته اند.

تا حدود صد سال پیش باور بر این بود که این بنا آرامگاه مادر سلیمان باشد و در دورهٔ اتابکان در زمان آل بویه با استفاده از ستون‌های باقی مانده از کاخ‌های باستانی مسجدی با نام «مسجد اتابکی» در گرد آن ساخته و یک محراب کوچک در خزانهٔ آرامگاه کنده‌کاری شد. در دههٔ 1970 بقایای مسجد پاکسازی شده و تکه‌های تاریخی به نزدیکی مکان‌های اصلی‌شان بازگردانده شدند.

آرامگاه کوروش در همه دوره هخامنشی مقدس به شمار می‌آمده است.  این امر باعث گردیده که در دوران اسلامی هم این تقدس حفظ شود. اما تعبیر اصلی بنا دیگر مشخص نبوده‌است و از سوی دیگر مردم هم ساختن بناهای با عظمت سنگی را خارج از قوه بشری می‌دانسته‌اند و به حضرت سلیمان که دیوان را برای کارهای دشوار در خدمت داشته‌است، نسبت می‌داده‌اند. به همین جهت آرامگاه کوروش را هم از بناهای آن حضرت می‌شمردند و آن را به مادر او نسبت می‌دادند و “مشهد مادر سلیمان” می‌خواندند.

تخت جمشید – پرسپولیس

تخت جمشید ،مجموعه ای از کاخهای بسیار باشکوهی است که ساخت آنها در سال ب512 قبل از میلاد آغاز شد و اتمام آن 150 سال به طول انجامید.

ساختمان تخت جمشید در زمان داریوش اول در حدود 518 ق . م ، آغاز شد. نخست صفه یاتختگاه بلندی را آماده کردند و روی آن تالار آپادانا و پله های اصلی و کاخ تچرا را ساختند . پس از داریوش ، پسرش خشایارشاه تالار دیگری را بنام تالار هدیش را بنا نمود و طرح بنای تالار صد ستون را ریخت . اردشیر اول تالار صد ستون را تمام کرد . اردشیر سوم ساختمان دیگری را آغاز کرد که ناتمام ماند . این ساختمانها بر روی پایه هایی ساخته شــده که قسمتـی از آنها صخره های عظیم و یکپارچه بوده و یا آنها را در کوه تراشیده اند .

معماری هخامنشی ، هنری است از نوع تلفیق و ابداع که از سبک معماریهای بابل و آشور و مصر و شهرهای یونانی آسیای صغیر و قوم اورارتو اقتباس شده و با هنر نمایی و ابتکار روح ایرانی نوع مستقلی را از معماری پدید آورده است . هخامنشیان با ساختن این ابنیة عظیم می خواستند عظمت شاهنشاهی بزرگ خود را به جهانیان نشان دهند.

تخت جمشید در مرکز استان فارس، 10 کیلومتری شمال مرودشت و در 57 کیلومتری شیرازقرار دارد. طرف شرقی این مجموعه کاخ‌ها بر روی کوه رحمت و سه طرف دیگر در درون جلگه مرودشت پیش رفته‌است.  تخت جمشید بر روی صفّه یا سکوی سنگی که ارتفاع آن بین 8 تا 18 متر بالاتر از سطح جلگه مردوشت است، واقع شده‌است. ابعاد تخت جمشید 455 متر (جبهه غربی)، 300 متر (جبهه شمالی) 430 متر (جبهه شرقی)، 390 متر (جبهه جنوبی) می‌باشد. همچنین طول تخت جمشید برابر با طول آکروپولیس در آتن است، اما عرض آن چهار تا پنج برابر آکروپولیس است.

کتیبه بزرگ داریوش بزرگ بر دیوار جبهه جنوبی تخت جمشید، آشکارا گواهی می‌دهد که در این مکان هیچ بنایی از قبل وجود نداشته‌است.  وسعت کامل کاخ‌های تخت جمشید 125 هزار متر مربع است.

دلیل نام گذاری

نام تخت جمشید در زمان ساخت پارسَه به معنای «شهر پارسیان» بود. یونانیان آن را پِرسپولیس به یونانی یعنی پارسه‌ شهر خوانده‌اند. در فارسی معاصر این بنا را تخت جمشید یا قصر شاهی جمشید پادشاه اسطوره‌ای ایران می‌نامند.

در شاهنامه فردوسی آمده‌است: جمشید پادشاهی عادل و زیبارو بود که نوروز را بر پا داشت و هفتصد سال بر ایران پادشاهی کرد. اورنگ یا تخت شاهی او چنان بزرگ بود که دیوان به دوش می‌کشیدند.

صدها سال پس از حمله اسکندر و اعراب و در زمانی که یاد و خاطره پادشاهان هخامنشی فراموش شده بود، مردمی که از نزدیکی خرابه‌های پارسه عبور می‌کردند، تصاویر حکاکی شدهٔ تخت شاهی را می‌دیدند که روی دست مردم بلند شده‌است و از آنجا که نمی‌توانستند خط میخی کتیبه‌های حک شده روی سنگ‌ها را بخوانند، می‌پنداشتند که این همان اورنگ جمشید است که فردوسی درشاهنامه خود از آن یاد کرده‌است. به همین خاطر نام این مکان را تخت جمشید نهادند. بعدها که باستان‌شناسان توانستند خط میخی کتیبه را ترجمه کنند، متوجه شدند که نام اصلی آن پارسه بوده‌است. در دوره اسلامی این مکان را محترم شمرده و آن را هزار ستون و چهل منار می‌نامیدند و با شخصیت‌هایی چون سلیمان نبی و جمشید ربطش می‌دادند.

تصویری از عظمت کاخها

ازآنچه امروز از تخت جمشید بر جای مانده تنها می توان تصویر بسیار مبهمی از شکوه و عظمت کاخها در ذهن مجسم کرد. با این همه می توان به مدد یک نقشه تاریخی که جزئیات معماری ساختمان کاخها در آن آمده باشد و اندکی بهره از قوه تخیل، به اهمیت و بزرگی این کاخها پی برد. نکته ای که سخت غیر قابل باور می نماید این واقعیت است که این مجموعه عظیم و ارزشمند هزاران سال زیر خاک مدفون بوده تا اینکه در اواخر دهه1310خورشیدی کشف شد.

چیزی که در نگاه اول در تخت جمشید نظر بیننده را به خود جلب می کند، کتیبه ها و سنگ نبشته های گذر خشایارشاه است که به زبان عیلامی و دیگر زبانهای باستانی تحریر شده است. از این گذر به مجموعه کاخهای آپادانا می رسیم، جائی که در آن پادشاهان بار میدادند و مراسم و جشنهای دولتی در آن برگذار می شد.

مقادیر عمده ای طلا و جواهرات در این کاخها وجود داشته که بدیهی است در جریان تهاجم اسکندر به غارت رفته باشد. تعداد محدودی از این جواهرات در موزه ملی ایران نگهداری می شود. بزرگترین کاخ در مجموعه تخت جمشید کاخ مشهور به “صد ستون” است که احتمالا یکی از بزرگترین آثار معماری دوره هخامنشیان بوده و داریوش اول از آن به عنوان سالن بارعام خود استفاده می کرده است.

معماری حرفه‌ای 

در گذر زمان تعدادی از ستون‌های دروازه کاخ صد ستون در تخت جمشید حوادثی مثل زلزله را پشت سر گذاشته و سر پا مانده‌اند. آن‌ها در نگاه اول یکپارچه به نظر می‌رسند اما در حقیقت تکه تکه هستند و روی هم سوار شده‌اند. راز پایداری آن‌ها مقابل زمین لرزه در محل اتصال این تکه‌هاست، جایی که دو تکه ستون به وسیله سرب مذاب به هم متصل شده‌اند. این سرب علاوه بر محکم کردن اتصال دو تکه ستون، نقش مهمی برای مقاومت سازه در مقابل زمین لرزه داشته‌است. سرب فلز چکش خوار و نرمی است که هنگام بروز زمین لرزه از خودش واکنش نشان داده و خرد نمی‌شود، این همان نقشی است که در ساختمان‌های امروزی و مدرن بر عهده فنر لای ستون‌ها گذاشته می‌شود.

آرایش نقوش

معماران و هنرمندانی که در ساخت تخت جمشید نقش داشتند، نقش‌ها را از سه طریق می‌آراستند. یکی چسباندن فلزهای گران‌بها به صورت رویهٔ تاج، گوشواره ، طوق، یاره و نظایر آن به اصل نقش و توسط سوراخ‌هایی که در دو طرف شی مورد نظر برای گوهرنشانی می‌کندند. دوم نگاریدن و نقر کردن تزئینات اصلی لباس، تاج و کلاه با سوزن، به نحوی بسیار ظریف که نمونهٔ آن بر درگاه‌های کاخ داریوش ، تچر و حرمسرا وجود دارد. سوم رنگ‌آمیزی، که نمونه‌هایی از آن در کاخ سه دری و صد ستون موجود است.

موزه تخت جمشید

موزه تخت جمشید بنایی است که در سال 1311 شبیه به یکی از بناهای باستانی عهد هخامنشی ساخته شده تا هم استفاده علمی داشته باشد و هم نمادی از تخت جمشیدباشد. محل ساختمان موزه، کاخ حرمسرای خشایارشاه هخامنشی می باشد.

موزه تخت جمشید، پس از اتمام بنا در سال 1316 افتتاح شد و امروزه علاوه بر آثار بازیافته در تخت جمشید، آثاری از دوره های ماقبل تاریخ و دوره اسلامی را نیز نمایش می دهد. به عبارت دیگر، این موزه به سه بخش جداگانه تقسیم شده است. در اصلی ترین بخش موزه، اشیایی که در تخت جمشید به دست آمده به نمایش گذاشته شده است. این اشیا عمدتا در حفاری های محوطه تخت جمشید پیدا شده اند.آثار گلی، سنگی و فلزی شامل لوح های منقوش به خط میخی، سر و اندام سنگی حیوانات، سرنیزه، پیکان، شمشیر، دهنه اسب و ظروف مختلف شامل بشقاب، سینی، لیوان گلدان و هاون در این قسمت نمایش داده می شود.

 

در بخش دیگری از این موزه، اشیایی ارایه شده که مربوط به دوره اسلامی است و در حفاری های شهر باستانی استخر کشف شده است. در میان این آثار می توان از ظروف سفالی مزین به نقوش رنگی و خط کوفی، کوزه های بدون لعاب و ظروف شیشه ای نام برد. در قسمتی دیگر از این موزه، آثار کشف شده از دوران ما قبل تاریخ نگهداری می شود. از جمله این آثار آنوبانینی می تواند به ظروف و مجسمه های سفالی و ابزار سنگی متعلق به دوران حد فاصل بین هزاره چهارم تا هزاره اول قبل از میلاد اشاره کند.